ماه محرم

این محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته / هیئت بیت الشهدا

قصیده شب اول محرم

۶۶۲ بازديد

قصیده شب اول محرم


عاشقانت می فروشند عشق را ، غم میخرند

دل به پای روضه میریزند ، ماتم میخرند

با زهم شیر حلال مادران تاثیر کرد

بچه ها دارند از بازار پرچم میخرند

مثل خار و خس در این سیل براه افتاده ایم

باز در هم آمدیم و باز درهم می خرند

ماه ها در یک طرف ماه محرم یک طرف

بیشتر از ماه ها ، ماه محرم میخرند

اشک ما اینجا فقط انقدر قیمت یافته

ورنه جای دیگری عرضه کنی ، کم میخرند

تا تو را داریم ما داراترین عالمیم

بچه های ما در این خانه ، خاتم میخرند

این طرف گریان شدیم و آن طرف آباد شد

اشک کالایی است که در هر دو عالم میخرند

گریه بر مظلوم تکوینا تقرب آورد

در حسینیه مرا حتی نخواهم ، میخرند

مطمئنا روضه ای ، یا گریه ای در کار هست

هر کجا عصیانی از فریاد آدم میخرند

گریه کن زهراست ، ما تنها سیاهی لشگریم

باز با این حال ادای گریه را هم میخرند

اولین گریه کن مسلم رسول الله بود

گریه بر دندان مسلم را مسلم میخرند

شب اول (روضه حضرت مسلم)

۶۲۳ بازديد

شب اول (روضه حضرت مسلم)

رنگ آبم شد سیاه در جهان عاطفه

پیراهن غم شد سیاه

تکیه تکیه یا حسین در غمت

پیراهن این شهر کم کم شد سیاه

چون که بالا تر نداشت در میان ماه ها

ماه محرم شد سیاه

پوست در سینه زنی سرخ شد ، شد نیلگون و

آخرش هم شد سیاه

بین این رنگین کمان ، دل سپید و چشم سرخ و رنگ پرچم شد سیاه

نامه ها امضا شدند و آستین ها تا شدند

دور مسلم کوفیان جمع گشتند و

به سرعت جمع را منها شدند

کودکان ظرف شیر ، عاقبت

در کوفه و کرببلا بابا شدند

بر نمازش کوفیان اقتدا کردند ، اما

در سجودش پا شدند

مسلم و توئه سپس ، تن به تن در جنگ

با نامردمان تنها شدند

دست بسته با طناب آه

آوردند مسلم را شبیه آفتاب

کوفیان دیدند که سر زده خورشید

بر دار العماره بی نقاب

حرمله آنجا هم آه با سه تا تیر سه شعبه

داد مسلم را عذاب

چند شب دیگر فقط ماندست تا بس کن رباب

مسلم از هم ریخته مثل ظرفی که بیوفتد

از بلندی با شتاب

با حساب بچه هایش نسل خود را  داد

پای کربلا با این حساب

شب اول (روضه حضرت مسلم) 2

حسین سر تو باد سلامت ، سر من رفت به باد

بدنم پای قدمهات شد آخر بر دار

همه ی کوفه حریف پسر حیدر نیست

خواهشا بند ز دستان برادر ، بردار

بر حذر باش از این فرقه ی بی رحم ، حسین

خواهشا یک ذره قد علی اصغر ، بردار

خواهش دخترکان از پدران سوغات است

احتیاطا دو سه تا محجر دیگر بردار

پسر فاطمه ، انگار صدا میشنوم

کز گلوی پسر فاطمه خنجر بردار

او که افتاده زمین کار شده راحت پس

چکمه از سینه ی اولاد پیمبر بردار

لااقل پیش نگاه همه طفلان حرم

سر بزن بر سر نی ، نیزه ات از سر بردار

محرم 1395

۵۵۰ بازديد